تحولات لبنان و فلسطین

۱ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۴
کد خبر: 1021745

بازخوانی ابعاد حقوقی مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه

حجت‌الاسلام محسن اسدی موحد، حقوقدان

حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه بر اساس ضابطه‌ای تاریخی است به این معنی که تهران این جزایر را به طور مستمر تا قرن نوزدهم در اختیار داشته است و در زمان قاجاریه زیر نظر والی بندر لنگه اداره می‌شده است

در روزهایی که ایران بیشترین تمرکز و فعالیت خود را بر موضوع صلح و آتش بس در فلسطین و لبنان قرار داده است، چند روز پیش در اقدامی کم سابقه از منظر حقوق و روابط بین الملل، اتحادیه اروپا، از آنچه حاکمیت امارات بر سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک خوانده اند حمایت و ادعای ابوظبی در این باره را تایید کردند.

 اتحادیه همچنین برای نخستین بار، برای ایران از کلمه " اشغال‌گر" این سه جزیره استفاده کرده؛ تعبیری که سابقه ندارد و از تند شدن موضع اتحادیه حکایت می‌کند. پیش‌تر اروپایی ها، از "حاکمیت امارات بر جزایر سه گانه" حمایت نمی‌کردند بلکه موضوع حاکمیت بر این سه جزیره را محل اختلاف(DISPUTE)  می‌دانستند و از آنچه " تلاش‌های ابوظبی برای حل مسالمت آمیز این اختلاف از طریق مذاکرات دوجانبه یا دادگاه بین المللی یا داوری بین المللی" می خواندند حمایت می‌کردند. این بار اما اتحادیه با تغییر موضع، وارد قضاوت شدند و حاکمیت بر این جزایر را نه تنها متعلق به امارات دانستند بلکه ایران را هم با کلمه "اشغال‌گر" جزایر توصیف کرده‌اند که یک تغییر بزرگ در سیاست یا تشدید تنش آشکار به حساب می‌آید.

موضع گیری اتحادیه در باره جزایر ایرانی قطعا رنگ و بوی سیاسی داشته و با هدف بازداشتن کشورمان از مواجه جدی تر با رژیم صهیونیستی می باشد. بی تفاوت به این رویکرد چشم آبی ها اما می توان به چند ادله اصلی ایران مبنی بر حقانیت حاکمیت نسبت به جزایر سه‌گانه اشاره نمود.

۱- حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه بر اساس ضابطه‌ای تاریخی است به این معنی که تهران این جزایر را به طور مستمر تا قرن نوزدهم در اختیار داشته است و در زمان قاجاریه زیر نظر والی بندر لنگه اداره می‌شده است. اختلافات پس از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه در سال ۱۹۷۱ شدت گرفت. ایران اندکی پس از آن کنترل جزایر را به دست گرفت و به استناد به حاکمیت تاریخی و عدم وجود هرگونه معاهدات رسمی مبنی بر انتقال جزایر به امارات متحده عربی اشاره کرد. ابوظبی اما با این استدلال که این جزایر هرگز به طور رسمی به ایران واگذار نشده است، این موضوع را به چالش می کشد. قاعده کنترل مؤثر در حقوق بین الملل یکی از ادله ایران است که از سال ۱۹۷۱، ایران کنترل مؤثری بر جزایر را حفظ کرده و آنها را به عنوان بخشی از استان هرمزگان خود اداره می کند. این در حالی است که از ابتدای ورود انگلیسی‌ها به خلیج فارس تا زمانی که جزایر ابوموسی، تنب و... توسط دولت انگلیس تصرف و در اختیار شارجه و رأس‌الخیمه قرار داده شد، همواره ایران بر آب‌های خلیج فارس، حاکمیت مؤثر در قالب فعالیت‌های دولتی داشته است. حضور ارگان‌های خصوصی، دلالتی بر حاکمیت مؤثر نیست. دیوان بین‌المللی دادگستری به صراحت در دعوای بین بورکینافاسو و مالی در سال ۱۹۸۶ رأی صادر کرده است که فقط رفتار مقامات اداری و دولتی بایستی مورد توجه قرار گیرد.

۲) عدم برخورداری شیوخ شارجه و رأس‌الخیمه از حاکمیت و استقلال، حتی پیش از موافقتنامه‌های تحت‌الحمایگی به ویژه معاهده ۱۹۸۲.میلادی تأیید می‌کند که شیوخ یاد شده دارای حقوق حاکمیت بر جزایر تنب و ابوموسی نبودند و حاکمیت ایران از طریق کارگزاران آن، از جمله قواسم لنگه، اعمال می‌شد و اقدام دولت انگلیس در اشغال ۱۹۰۳ .م نمونه‌ای از اقدامات دولت مزبور در نقض حاکمیت و تمامیت سرزمینی ایران بود و دو عنصر دیگر، یعنی نیت و اعمال واقعی حاکمیت نیز توسط شیوخ، وجود نداشته است.

۳) ایران در طول دوران مورد بحث از عناصر دولت و شخصیت حقوق بین‌الملل برخوردار بوده است و هیچ‌گاه قرارداد تحت‌الحمایگی مشابه شیوخ با هیچ قدرتی انعقاد نکرده بود و در طول قرون ۱۸- ۱۹م ایران تنها کشوری بود که در منطقه از ساختار حقوقی و تشکیلات سیاسی و اجتماعی کافی برای تلقی شدن به عنوان یک کشور برخوردار بود.

۴) از نظر حقوق بین‌الملل، اداره سرزمینی مؤثرترین شکل برای ایجاد حق تصرف، محسوب می‌شود؛ بنابراین با این ادعای بریتانیا مبنی بر اینکه جزایر مورد بحث توسط حکام لنگه به عنوان شیوخ قاسمی بودند و نه دولت ایران، مغایرت دارد. ضعف اساسی در بیان این ادعا موجب شد که در سال‌های بعد، دولت بریتانیا، متوسل به اصل دیگر حقوقی یعنی قاعده مرور زمان شود.

با توجه به رأی مشهور پالماس ۱۹۲۸.م مینکیه و اکرئو، کلیپرتون، اختلافات مرزی السالوادور و هندوراس، این واقعیت که دولتی نمی‌تواند بر بخشی از سرزمین خود اعمال حاکمیت کند، نباید نشانه نبود حاکمیتی تلقی شود. برای جزایر کوچک و عملاً خالی از سکنه، انجام وظایف دولتی به طور معمول کفایت می‌کند. به کار نبردن اقتدار به گونه‌ای مسلم و محقق، موجب از دست دادن مالکیتی نیست که قبلاً به طور منجز، حاصل آمده است و اعمال مداوم و مسالمت‌آمیز حاکمیت سرزمینی موجد حق می‌شود، اما جزایر سه‌گانه ایرانی، مشمول مرور زمان نمی‌شود و تصرف بریتانیا به طور مداوم و مسالمت‌آمیز نبوده است.

۵) نقشه رسمی ۱۸۸۶ بریتانیا که توسط یک نهاد دولتی تهیه شد و بیانگر رضای دولت انگلیس به عنوان دولت حامی و مسئول روابط خارجی شیوخ امارات است می‌تواند به عنوان یکی از مراجع مستند و اثبات‌کننده حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. ضمن آنکه به دلیل گذشت زمان و اصل استاپل(principle of staple)، دولت بریتانیا نمی‌تواند نظر قطعی خود را در مورد نقشه قدیمی به دولت ایران تغییر دهد. دولت‌های طرف سوم هم در منطقه پذیرفته‌اند که این جزایر از آن ایران است. به عنوان نمونه ایالات متحده آمریکا در مطالعات آب‌شناسی ۱۹۶۵ در اطراف جزیره ابوموسی از ایران تقاضای مجوز کرد.

در پایان هم باید گفت بی‌تردید این اقدامات اروپایی‌ها یک موضع‌گیری خصمانه آشکار علیه ایران است؛ آنها باید بدانند ایران در حفظ تمامیت سرزمینی خود با دوست و دشمن تعارف ندارد. ملت ایران از حاکمیت خود بر جزایر سه‌گانه  دفاع خواهند کرد و همان‌گونه که وزیر خارجه ایران گفته است حاکمیت ایران تا ابد بر جزایر سه گانه پایدار مانده و پرچم سه رنگ ایران بر فراز این جزایر همیشه در اهتزار خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۱:۲۲ - ۱۴۰۳/۰۸/۰۱
    0 1
    انها که کارزار تملک جزایر سه گانه راه انداخته اند، چرا به عربی نامیدن خلیج فارس در زمان ریاست احمدینژاد، اعتراض نکردند؟